کد مطلب:36538
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:18
خـدا پـرستان معتقدند خدا جهان را از عدم آفريد , بنابر اين چگونه عدم مي تواندمنشا وجود باشد و نيستي سر چشمه هستي گردد ؟
پرسش فوق يكي از اشكالات ماديهاست . از آنجا كه آنان ماده را قديم و ازلي مي دانند و مي گويند كه ماده مسبوق به عدم نبوده , از اين راه خـود را از اشـكـال مزبور نجات داده و سوال را متوجه ما نموده , مي گويند : هرگاه ماده اجسام وجـودنـداشـتـه و بـعـدا بـه وجـود آمـده اسـت , چـگـونـه وجـود از عدم آفريده شده و نيستي سـرچشمه هستي گرديده است ؟پاسخ اين سوال اين است كه ماديها به مقصود خداپرستان از اين جمله كه خداجهان را از عدم آفريد درست پي نبرده اند و تصور كرده اند كه لفظ از عدم مانند از چوب و يا از آهن در مثالهاي زير است . مثلا مي گويند : اين درو پنجره از چوب است , ماشين آلات از آهن است , اين خانه از سنگ و گل اسـت , الـبـتـه در ايـن مثالها , چوب و آهن و سنگ علت مادي , و هر سه , ماده تشكيل دهنده در وپـنجره و ماشين مي باشند و اشياي مزبور از آنها به وجود آمده و اساس و ماده واقعي آنها به شمار مي روند . در صـورتـي كـه مـقصود فلاسفه الهي از جمله جهان از عدم به وجود آمده اين نيست كه عدم منشا و اصل هستي است و ماده تشكيل هستي مي باشد , بلكه منظور اين است كه جهان نبوده و به وجود آمده , بدون اين كه عدم و نيستي در اين پيدايش كوچكترين دخالتي داشته باشد . روشـنـتـر بـگوييم : از آنجا كه ماديها ذرات جهان را قديم و ازلي و غير مسبوق به عدم مي دانند و عـقـيـده دانشمندان خداپرست درست نقطه مقابل آنهاست - يعني تمام اتمها و ذرات را حادث و مسبوق به عدم مي دانند - براي تفهيم اين نظر , جمله مزبور را به كار مي برند و مي گويند : جهان از عـدم بـه وجود آمده , يعني اگر صفحات هستي را ورق بزنيم و به عقب برگرديم , به نقطه اي خواهيم رسيد كه اوراق هستي درآنجا پايان يافته و ديگر نشاني از هستي نخواهيم يافت . حـل اشـكـال ايـن است كه گفته شد و اگر از سخن فوق چشم بپوشيم , خود اين اشكال متوجه ماديها نيز هست , زيرا آنچه در نظر آنها قديم است , خود ماده و اتمهاي جهان مي باشد و اما صورت و اشـكـالـي كـه از تـركـيب اين ذرات به وجود مي آيد , قطعاحادث و مسبوق به عدم هستند و به اصطلاح از عدم به وجود آمده اند . مثلا ميلياردها جاندار و نبات هر كدام داراي صور جوهري و اشكال خاصي مي باشند كه از تركيب و فـعـل و انفعال اتمها پيدا شده اند , آنچه در نظر مادي مي تواند از يك انسان , از يك حيوان , از يك گـياه و از يك ستاره , قديم و ازلي باشد همان ذرات بي شمار آنهاست و اما صورت خاص انساني و شكل حيواني و نباتي هر فردي از آنهاحادث هستند , يعني نبودند و بعدا به وجود آمده اند . مثال ديگر : شما قلمي را به دست مي گيريد , صورتي در لوحي مي كشيد , آنچه قبلاوجود داشت هـمان ماده صورت ( مركب و رنگ ) بود نه خود صورت , و صورت چيزي است كه نبود و بعدا پيدا شد , بنابر اين ما همين سوال را از ماديها درباره پيدايش صورتها مي كنيم و مي گوييم : چگونه اين صـور جوهري ( مانند انسان خارجي ) و عرض ( مانند صورتي كه روي صفحه كاغذ نقش شده ) از عـدم به وجود آمده و ماديها درباره پيدايش اين سلسله صورتها و شكلها هر چه بگويند , ما همان را درباره پيدايش ماده خواهيم گفت .
پاسخ به پرسشهاي مذهبي
مكارم شيرازي - ناصر و جعفر سبحاني
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.